در زدم وگفت:"کیست؟"
گفتمش:"ای دوست ،دوست"
گفت"اگر دوستی،از چه در این پوستی؟دوست که در پوست نیست،"گفتمش "ای دوست دوست"
گفت:"در آن آب وگل،دیده ام از دور دل!او به چه امیدزنده است؟"
گفتمش :"ای دوست، دوست"
گفت:"ساقی بزم تو کیست؟"
گفتمش :"ای دوست،دوست!"
ضمن سپاس از دوست مهربان وخوبم:"ر.ف"