وقتی که نیستی جای نگات،خاطره هات تو سینه فریاد میکنه
وقتی میای،تو لحظه هام عشق تو فریاد میکنه
تو کی بودی گه برام،بودنت خاطره شد
نبودنت رنگ غم و دیدنت ارزو شد
تو کی بودی که من را تو شهر غم رها کردی
تو کی بودی که بی تو،دنیا برام حادثه شد
چشمه برام کدر شد و دنیا برام تنها تو شد
گرمی خورشید شدی و نور امید تابیدی
به دل بی حسرتم،حسرت عشق را دادی
به کلبه ی خالی من،شقایق عشق را دادی
با نگاهت،با صدات،با برق تیله ی چشمات
با قدمهات،با بودنت یا نبودنت
تولحظه های بی کسی ام شور بودنم شدی
تو مسکن،تو مرهم،دلیل بودنم شدی
پس ای کاش یه روزی توی روزهای خدا تو بیایی
تو بیایی تا بهم بگی اصلا" دوستم داری"؟!
منم بگم"قدر یک صحرا شقایق،قدر دنیا دوستت دارم"
"قلمدون"