خدایا چندیست نیازمند"سفری"هستم"تا خودم".

حس میکنم خیلی دور از خودم شدم وگذر هرلحظه

این فاصله را بیشتر میکند.گاه می اندیشم که باید

سفرکنم اما مهم اینجاست که اینجا هم با من هستی

شکرت خدا که درهمه حال واحوالم یاروهمراه من هستی،

گرنه چون ره گمکرده ی میان کویر سوزان،گم گم و دورترو

دورترمیشدم.شکرت خداجان

                            18فروردین1393      "قلمدون"

سلام خداجون،نمیدانم چرا گاهی این دل کوچک من اینطور بهانه گیر میشه؟

میدانی خداجون،حتی نمیدانم،شاید هم نمیداند بهانه ی چی میگیرد؟

اما حتما میدانی حرفش چیست.دوست دارم بفهمم وآرامش کنم،

همیشه خودت بودی ودلم که دوست وهمراهم بودید.بی کم وکسرو راحت

همه چیز را میدانستید وبِهٍِِِتان میگفتم.ازمن دوری نکنید در این دنیای بزرگ!

                                                                                 "قلمدون"

امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی،قرآنش نگهدارتان،

آینه اش روشنایی زندگیتان،سکه اش برکت عمرتان،

سبزیش طراوت وشادابی دلتان،

ماهی اش شوق ادامه زندگیتان را به شما هدیه دهد.

الهی بهار این تنوع را بیاورد و اسب سال1393آنقدر خبر خوش وشاد داشته باشد

که لبخند پررنگتری بر لبهایمان بنشیند انشااللهتا ببینیم 1393 چه خبرها؟

الهی یکدنیا خبرهای سلامت وشادی باشد.سر سفره7سین حتما همه را

دعای خیر کنیم،مهم نیست آنها هم یادمان حتما کنندیا نه،مهربانی مهمه

یادت می آید انگار تازه خانه تکانی عید کردیم اما سالی از عمرمان گذشت وباز هم وقت خانه تکانی عید سال جدید رسیده!

خدا را شاکریم برای هر آنچه در این سال قسمتمان شد،هر سختی که ازآن نجاتمان داد،همه چیزوهمه چیز!

اول باز هم خانه ی دلمان وبعد اتاق وخانه مان را خانه تکانی میکنیم.باشد که، شایسته تر، سال1393راآغاز کنیم

پیشاپیش سال نو برهمگی مبارک،یادمان باشه سر سفره هفت سین،وقتی منتظرشروع سال جدیدیم،همدیگر را دعاکنیم.

"قلمدون"