وقتی از یک عزیز فقط دنیای خاطره داری
وقتی با یادش دنیای شبنم از چشمت میباری
وقتی قلبت در ارزوی برگشتنش می تپه
وقتی لحظه های تو از جا پای عشقش رنگ می گیره
دیگه زمان برات کند میگذره
انجاست که لحظه لحظه ی زندگیت را
تنها حسرت و انتظار معنا میکنه
دیگه فکر اینده برات در عین اشتیاق،ترس میاره
دیگه نمیدونی اینده را چقدر دوستش داری
احساس تنهایی همه وجودت را پر میکنه
به لحظه ها گوش میدی شاید یه روزی دوباره پیداش کنی
بیاد و لحظه هات را پر کنه،زندگیت را رنگی کنه
باز بهت سلام بده و یک دنیا محبت هدیه کنه
**قلمدون**